سفارش تبلیغ
صبا ویژن
من از هنگام بعثتم تا روز قیامت، شفیع هر آن دوتنی هستم که در راه خدا با یکدیگر، دوستی و برادری می کنند. [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

خاک پای قنبر سید علی



 *    رسول اکرم (ص) هر وقت حاجتی داشتند زیارت عاشورا می خواندند .

*     شب زنده داری بر عمر و روزیتان می افزاید .

*   عمر شما در اثر خدمت به مردم زیاد می شود .

*    اگر خدا را می خواهی باید از خودیّت خود ت بگذری  .


*    انسان یک استاد می خواهد و یک رفیق بیدار .

*     حبّ دنیا و حبّ خدا در یک دل جای نمی گیرد  . باید از یکی از آنها گذشت .

*     اول سفر الی الله سحرخیزی است .

*     درس فلسفه باید در کنار درس اخلاق باشد .

*     موسی(ع) 10 سال در مدین شاگردی کرد و استاد شد . بدون استاد نمی شود سیر کرد .

*     من هیچوقت نمی گویم خدای عزیزم ، اگر اعتقاد به عزیز بودن او داشتم بهتر از امروزم بودم .

*     آن شیطانی که مسئول نماز شب است از همه قوی تر است در وسوسه کردن . اما نسبت به مخلصین اسلحه اش کارگر نیست . مواظب آن شیطان باشید

*     اول قومی که در زمان ظهور حضرت بقیه ا.. (عج) ایمان می آورند ژرمن ها هستند . چرا ؟ چون مطالعات خارجی زیاد دارند.

*     قضاوت برنارد شاورل فیلسوف ایرلندی در مورد اسلام : من پیش بینی می کنم که اروپا در آینده به دین محمد(ص) می گرود . و ما باید محمد(ص) را نجات دهندة عالم بشریت بدانیم . 

*     اگر کسی بخواهد بداند که نمازش قبول است یا خیر !  حضرت می فرماید : باید ببیند تا چه حدّی از فحشاء و منکر دور شده است اگر عملتان خوب بود نمازتان هم خوب بوده است .

*     ادب کنید نفوس خود را به تلاوت قرآن و تضرّع در سحر . امام سجاد (ع) می فرمایند : بین شب و روز باغهایی است که ابرار و نیکان در آن باغها تنعم می کنند و روحشان را قوت می بخشند.

*    اگر شما در مقام مراقبه باشید متوجه می شوید که چه موقع شیطان می آید و این ندایی که می شنوید شیطانی است یا الهی.         

*     سائل را نباید رد کنید . بدانید که مالی که شما دارید از آن پروردگار متعال است .



محمد غفاری ::: سه شنبه 86/11/30::: ساعت 2:5 عصر


سه نقطه

گنجشک پر  جبریل پر  بابا سه نقطه
من پر  تو پر  هرکس شبیه ما  سه نقطه

عمه نه عمه بالهایش پر ندارد
حالا بماند در خرابه تا سه نقطه

این محو یکدیگر شدن در این خرابه
یا اینکه ما را می پراند یا سه نقطه

اصلاً چرا من خواستم پیشم بیایی
بابا شما که پا نداری تا سه نقطه

یادت می آید روزهای در مدینه
دو گوشواره داشتم حالا سه نقطه

وقتی لبت را زیر پای چوب دیدم
می خواستم کاری کنم امّـا سه نقطه

000

انگشت خود را جمع کرد و ناگهان گفت
انگشت پر  انگشتر بابا سه نقطه

شعر از علی اکبرلطیفیان



محمد غفاری ::: یکشنبه 86/10/30::: ساعت 12:19 عصر


1. دستورالعمل اول

بسمه تعالی
الحمدلله رب العالمین، و الصلاة علی سید الأنبیاء و المرسلین، و علی آله سادة الأوصیاء الطاهرین و علی جمیع العترة المعصومین، واللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین.
جماعتی از این جانب، طلب موعظه و نصیحت می کنند؛ اگر مقصودشان این است که بگوئیم و بشنوند و بار دیگر در وقت دیگر، بگوییم و بشنوند، حقیر عاجزم و بر اهل اطلاع پوشیده نیست.
و اگر بگویند کلمه ای می خواهیم که امّ الکلمات باشد و کافی برای سعادت مطلقه دارین باشد، خدای تعالی قادر است که از بیان حقیر، آن را کشف فرماید و به شما برساند.
پس عرض می کنم که غرض از خلق، عبودیت است ( و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون. سوره ذاریات/56 ) و حقیقت عبودیت؛ ترک معصیت است در اعتقاد که عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترک معصیت، حاصل نمی شود به طوری که ملکه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مکان و در میان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمد لله، لکنه ذکر الله عند حلاله و حرامه ».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست می داریم، چون امیر نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر صلوات الله علیه برای ما امیر قرار داده؛ و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داریم، برای اینکه منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست.
پس اگر خود و کمال خود را خواهانیم، باید دوست خدا باشیم؛ و اگر دوست خداییم، باید دوست وسائط فیوضات از نبیّ و وصیّ، باشیم؛ وگرنه یا دوست خود نیستم، یا دوست واهب العطایا نیستیم، یا دوست وسائط فیوضات نیستیم.
پس کیمیای سعادت، یاد خداست، و او محرّک عضلات به سوی موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خیرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. باید اهتدا به هدایات آنها نماییم و رهروی به رهبری آنها نماییم تا کامیاب شویم.
دیگر توضیح نخواهید و آنکه عرض شد، ضبط نمایید و در قلب ثبت [کنید]، خودش توضیح خود را می دهد.
اگر بگویید چرا خودت عامل نیستی؟! می گویم: « اگر بنا بود که باید بگوییم ما عاملیم به هر چه عالمیم، شاید حاضر به این حضور و بیان نمی شدیم »؛ لکن دستور، بذل نعمت است، شاید به مقصود برساند؛ « ما أخذ الله علی العباد أن یتعلّموا حتی أخذ علی العماء أن یعلّموا ».
مخفی نماند اگر میسور شد برای کسی، نصیحت عملّیه بالاتر است از نصایح قولیه « کونوا دعاة إلی الله بغیر أاسنتکم »

وفقّنا الله و ایاکم لما یرضیه و جنبنا جمیعاً عن ما یسخطه و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علی محمد و آله الطاهرین واللعن علی أعدائهم أجمعین.
مشهد، ربیع الثانی 1420

2. دستور العمل دوم

مشهد ربیع الثانی 1420.
بسمه تعالی
کوچک و بزرگ باید بدانیم: راه یگانه برای سعادت دنیا و آخرت، بندگی خدای بزرگ است؛ و بندگی، در ترک معصیت است در اعتقادیات و عملیات.
آنچه را که دانستیم، عمل نماییم و آنچه را که ندانستیم، توقف و احتیاط نماییم تا معلوم شود، هرگز پشیمانی و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ این عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خدای بزرگ، اولی به توفیق و یاری خواهد بود.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته، و الصلاة علی محمد و آله الطاهرین، واللعن علی أعدائهم أجمعین.

3. دستور العمل سوم

بسمه تعالی
گفتم که: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هیچ
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است
بارها گفته ام و بار دگر می گویم: « کسی که بداند هر که خدا را یاد کند، خدا همنشین اوست، احتیاج به هیچ وعظی ندارد، می داند چه باید بکند و چه باید نکند؛ می داند که آنچه را که می داند، باید انجام دهد، و در آنچه که نمی داند، باید احتیاط کند. »
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
الاقل محمد تقی البهجة

 
ادامه مطلب...

محمد غفاری ::: یکشنبه 86/10/9::: ساعت 10:38 صبح


یکى از موضوعاتى که در روایات بسیار تأکید گردیده و علماى اخلاق درباره آن بسیار بحث کرده اند، مسأله «محاسبه نفس» است. در این روایت نیز بر این مسأله تأکید شده که هر کس باید از خود حساب بکشد و دست کم، در هر شبانه روز، یک بار خود را محاسبه کند. بهترین موقع براى این کار شب ها است که پیش از خواب، دست کم، چند دقیقه در رفتارمان تأمل کنیم و ببینیم آیا کارهایى که انجام داده ایم درست بوده است یا نه. اگر خطایى انجام داده ایم، به آن معترف باشیم و در صدد جبران آن برآییم.

امام صادق(علیه السلام) در این روایت به ابن جندب مى فرمایند:

یا ابنَ جندب، حَقٌّ على کُلِّ مُسْلِم یَعْرِفُنا أنْ یَعرِضَ عَمَلَهُ فی کلِّ یوم و لَیْلَة على نَفْسِهِ فَیَکُونُ محاسِبَ نَفْسِهِ، فَاِنْ رَأى حَسَنةً إِسْتَزادَ مِنْها و إنْ رَأى سَیِّئَةً اسْتَغْفَرَ مِنْها لِئَلاّ یُخُزى یَومَ القیمةِ;

 اى پسر جندب، بر هر مسلمانى که ما را مى شناسد، لازم است که در هر روز و شب، اعمالش را بر خود عرضه بدارد و از نفس خود حساب بکشد; اگر کار خوبى در آنها یافت، بر آن بیفزاید و اگر کار زشتى یافت، طلب بخشایش نماید تا در قیامت دچار رسوایى نگردد.

عامل وادار سازنده انسان به محاسبه

امام صادق(علیه السلام) در این روایت، بر این نکته تأکید دارند که هر مسلمانى که ما را مى شناسد و خود را به ما منتسب مى کند و مى خواهد برنامه زندگیش را از ما بگیرد، باید کارهاى خود را وارسى کند.

از جمله ویژگى هایى که خداى متعال به روح انسان عطا کرده این است که مى تواند بر اعمال خود نظارت و مراقبت داشته باشد. این یکى از مسایلى است که بسیارى از فیلسوفان جهان در آن متحیر مانده اند. هر کس معمولا مى تواند به دیگران و کارها و رفتارهاى آنان نظر داشته باشد، اما این که بتواند به خودش هم نظر داشته باشد از ویژگى هاى مهم روح آدمى است. کسانى که درباره معرفت نفس مطالعاتى دارند، به خوبى به این واقعیت پى برده اند که انسان موجودى است که مى تواند خود را تشویق کند، تنبیه نماید، توبیخ کند و... . این که این چه خصوصیتى است نیاز به بحثى مفصل دارد، اما گذشته از آن، یکى از الطاف خداوند است که به انسان مرحمت کرده است. بنابراین مورد تأکید است که انسان در هر شبانه روز، دست کم، یک بار اعمال خود را بررسى کند; ببیند آیا کار خوبى انجام داده است یا نه.

طبق این روایت، انسان باید حساب رس اعمال خود باشد، اگر کار خوبى در اعمالش مشاهده کرد، توجه داشته باشد که لطفى از جانب خدا است، از او توفیق بخواهد که آن کار را بیش تر انجام دهد. در روایات دیگرى آمده است که در چنین حالتى، ابتدا خدا را شکر گزارد، سپس از او بخواهد که توفیق عنایت کند تا فردا کارهاى بهتر و بیش ترى انجام دهد. اگر هم لغزشى در اعمال خود مشاهده کرد، تدارک کند و پیش از همه، توبه نماید. البته گاهى توبه لوازمى دارد; مثلا، اگر عملى از او فوت شده، قضا نماید یا اگر حقى از کسى ضایع ساخته، ادا کند و یا چنان چه کار زشت دیگرى انجام داده، آن را جبران نماید تا کارهاى بد در روح او رسوخ نکند و در نهایت، در قیامت نیز رسوا نشود..ادامه مطلب...

محمد غفاری ::: چهارشنبه 86/8/30::: ساعت 12:4 عصر


  در آستانه میلاد با سعادت ارباب و ولی نعمتمون امام رضا(ع) این عکس زیبا از صحن وسرای ارباب تقدیم شما
 

 

 

 



محمد غفاری ::: یکشنبه 86/8/27::: ساعت 11:31 صبح


امام حسین آن‌قدر به ما داده، که نیازی به سبک‌های دیگران نداریم

مهدی سلحشور، متولد 1349 است؛ از 9 سالگی، درست یکسال پس از پیروزی انقلاب، در گروه سرود مسجد علی‌اکبر تهران شروع به خواندن کرد. اولین نغمه‌هایش برای شهدا بود. تک‌خوان یک گروه نوجوان چهل نفره، که نیمی از آنها بعدها شهید شدند. حاج مهدی در سال 69 به سمت طلبگی و سربازی امام زمان آمد، دوستان او می‌دانند که تقریباً خوب و حرفه‌ای می‌خواند، او معتقد است باید از تقلید شروع کرد، تا صدا کم‌کم شکل بگیرد. پراکنده گوش دادن به شکل‌گیری صدا لطمه می‌زند. باید هم‌خوانی صدا در تقلید رعایت شود. مقام‌ها و اوج و فرودها، تحریرها و کشیدگی‌ها از موارد تقلید است، در محتوا هم شیوه‌ای ارایه‌ی شعر و پرورش آن به سبک مجلس‌داری و آداب و فنون را باید آموخت. او درباره‌ی ذوق «سبک‌سازی» و مداحی‌اش می‌گوید: اعتقادم این است که مداحی ذوق صرف است مثل شعر گفتن؛ به قول معروف، باید در خون شخص باشد و خمیرمایه‌اش اکتسابی نیست؛ بلکه می‌توان به مرور زمان رشدش داد. یادم هست هنگامی که آیت‌ا... صدوقی شهید شد، به یزد رفتیم؛ شعری را خواندم که هنوز سبکش یادم هست، سبک آن را خودم ساختم؛ آن موقع 12 سال داشتم. ای شهیدان سر برآرید از تراب روی زیبا را نمی‌زیبد به حجاب هان به پا خیزید وقت خواب نیست زیر گِل منزلگه مهتاب نیست اولین‌باری که خواندی؟ بله! یادم هست یک روز با زیرشلواری به مسجد آمدم، با یک زیرشلواری گشاد! صورتم چرک بود، تو کوچه با بچه‌ها هفت‌سنگ بازی کرده بودم، مسجد که آمدم، بابام به زور مرا فرستاد که جلوی جمعیت، تکبیر بگویم ... و بعد؟ روز بعد شدم مکّبر ثابت مسجد. تقلید می‌کردی؟ نه، برای خودم سبک داشتم. خواندنت را به صورت فنی از کی شروع کردی؟ از سال 58 تا سال 64 همین‌طور می‌خواندم؛ البته گاهی نوارهای مداحی حاج منصور ارضی را گوش می‌دادم؛ گاهی هم به مسجد جامع می‌رفتم، حاج شیخ حسین انصاریان صحبت می‌کرد، حاج منصور هم می‌خواند محسن طاهری، رضا پوراحمد، اعتماد سعید هم بودند در برنامه‌های مداحی ایشان شرکت می‌کردم و روز به روز علاقه‌ام بیشتر می‌شد. تا سالی که به جبهه رفتم. کدام لشگر؟ لشکر 10 سید‌الشهدا، آنجا گاهی دعای توسل و زیارت عاشورا می‌خواندم. البته چند تا از بچه‌های مسجد حضرت علی‌اکبر بودند که خوب می‌خواندند. اینها باعث می‌شدند من رشد نکنم، که الحمدا... شهید شدند(با تبسم) شهید جابری، حاج قربان، شهید همتی، خیلی مرا تشویق به خواندن می‌کردند اما من رویم نمی‌شد؛ بعد از شهادت آن‌ها من جدی‌تر شروع کردم. شنیده‌ایم که خیلی از سبک‌های نوحه و اشعار را خودت می‌سازی؛ چگونه این کار را می‌کنی؟ قطعاً دانستن مقام‌ها که دستگاه‌ها و گوشه‌های آن در سبک‌سازی مهم است نوارهایی هست که فقط نغمه‌ها را آورده بدون موسیقی. البته بعضی از آنها به درد من و سبک‌سازی‌ام نخورد. پس از کجا روی اشعار سبک می‌گذاری؟ ببنید، نکته‌ی مهم این است که بسیاری از گوشه‌های موسیقی، گرفته شده از روضه و تعزیه‌خوانی‌هاست. در زندگی و شرح حال مردان بزرگ موسیقی ایران که نگاه کنید، می‌بینید حتماً استادی تعزیه‌خوان یا روضه‌خوان داشته‌اند. کتاب هنر مرثیه‌خوانی آقای مهدی امین فروغی به این نکته اشاره دارد که بسیاری گوش‌ها به نام روضه‌خوان‌هاست مثل «مرادخانی»، «حسینی» و اصلاً برخی گوشه‌ها به نام شخصیت‌های تعزیه است مثل «راک عبدا...» که جواب عبدا...‌بن حسن است. آیا می‌توان گفتکه اصل نغمه‌ها در بسیاری موارد در خوانندگی و مداحی مشترک است و اگر کسی بخواهد فنی بخواند، باید دقیقاً آن مقام‌ها و گوشه‌ها را بداند؟ ببینید، دانستن گوشه‌های موسیقی تأثیر دارد، اما من اعتقادم این است که آدم، اول باید خواننده باشد تا بتواند گزینشی با نغمه‌ها و دستگاه‌های موسیقی برخورد کند مهم این است که یک مداح بتواند در اوج و فرودها، مقام‌ها و پیاده کردن سبک، اصولی و صحیح بخواند. یعنی مقام‌ها و دستگاه‌های موسیقی نهایتاً می‌شود سکّوی پرش، مداح را کمک می‌کند تا فنی بخواند؛ اما در دستگاه خواندن، همه‌چیز مداحی نیست؛ شاید برای همین است که بعضی خواندن‌های فنی به دل نمی‌نشیند. دقیقاً همین‌طور است، همیشه نمی‌شود از پیش‌درآمد شروع کرد، حتی همیشه نمی‌توان از مقام بم شروع کرد، گاهی جلسه، اقتصادی چیز دیگری را دارد. عزیزی می‌گفت، بعضی نغمه‌ها و سبک‌های مجلس سید‌الشهدا را نزدیکی از اساتید موسیقی خواندم، خیلی منصف بود، نگفت چرا در دستگاه نمی‌خوانی گفت اینها ذوق و هنری است که در مجلس سید‌الشهدا است، ما این نغمه‌ها را نداریم، بیایید برایش اسم بگذارید، تا ما هم استفاده کنیم. چون گاهی سبک‌های مداحی، وارداتی است گاهی برعکس هم که می‌شود، به اسم خواننده‌ها تمام می‌شود، مکرر من شنیده‌ام سبک‌هایی را که دوستان مداح خواندند و بعد خواننده‌ها و آواز‌خوان‌ها از آن استفاده کردند. بعضی نوارهایش را هم دارد. شما؟! چطور سبک‌هایی را که ساختی مال خودت بود، یا ... ؟ مثل سبک «انا قتیل‌العبرات». نه این سبک، ذوق خودم بود، اصولاً وقتی می‌خواهم سبکی را بسازم از چند روز قبل، اصلاً نوار گوش نمی‌دهم، تا فضای ذهنم خالی باشد. شاید سال‌ها قبل نغمه‌ای را شنیده‌ باشم که در ضمیر ناخودآگاه حفظ شده باشد، آن نغمه در بعضی جاها به کمکم می‌آید. بحث را یک جهت دیگر ادامه می‌دهیم. اگر کسی مطلب مبتذلی را با کسبی خواند همین کافی است، تا دیگری نتواند از آن سبک استفاده کند؟! و اصولاً سبک نوارای مبتذل را می‌شود در مجالس اهل‌بیت خواند یا نه؟! ببینید، من به یکی از مداحان پیشکسوت که اخیراً در دفاع از برخی دوستان جوان مداح گفته بود: هر زیبایی هست برای اهل‌بیت است و اگر سبک زیبایی را بتوان خرج اهل‌بیت کرد، مانعی ندارد؛ ولو کسی آن را قبلاً به صورت ترانه خوانده است عرض کردم این سبک‌ها یا مناسب مجلس لهو و لعب است و انسان را دچار یک طرب می‌کند که به سمت معصیت گرایش پیدا می‌نماید و این سبک‌ها اصلاً قابل دفاع نیست، یا بعضی سبک‌ها، شایسته‌ی مجلس اهل‌بیت نیست. یکی از دوستان می‌گفت در دهه‌ی 70 و 60 مقام معظم رهبری صحبت مفصلی کردند و فرمودند: بعضی سبک‌های مبتذل را آقایان مداح میآرند، فقط به جای عشق و عاشقی، تیغ و تیر و نیزه می‌گذارند؛ خیلی جالب است که آن موقع ایشان آفت و آسیب خواندن‌ها را توجه داشتند. همان زمان بود که برخی دوستان از جمله جناب آقای محدثی نقل می‌کردند که طی سفری، ایشان در مشهد از یکی از شعرا خواسته بودند تا اشعار را با همکاری دیگر شاعران، با سبک‌های خوب و زیبا تلفیق و روانه‌ی بازار و مجالس اهل‌بیت کنند. اگر آن موقع، دوستان فعال می‌شدند، شاید الآن چنین مشکلاتی پیش نمیآمد. در هر صورت اگر سبک متناسب مجالس لهو و لعب نیست، دو حالت دارد: گاهی مشهور است که ترانه‌خوانی آن را خوانده است این هم رد می‌شود. نمونه‌اش اینکه کسی به من زنگ زد و گفت من از محرم امسال، توی این فضا آمدم؛ وسط مجلس روضه، سبکی خوانده می‌شده که برای من و خیلی از افراد مثل من، آن سبک ترانه‌ی مبتذل را تداعی می‌کند و من به یاد گناه می‌افتم؛ شما نمی‌دانی این سبک در چه فضای شهوت‌آلود و بدی خوانده شده است. این سبک‌های هم‌چون تداعی کننده‌ی آن لهو و لعب است، مسلماً ایراد دارد. اما قسم بعدی، سبک‌هایی است که ولو کسی در آن طرف آب خوانده اما در بین مردم، شهرت ندارد و سبک هم لهوی و مبتذل نیست، اما آن‌قدر اهل‌بیت به ما داده‌اند که نیازی نداریم سبکی را از یک آدم نجس برداشت کنیم و برای امام حسینq بخوانیم، ولو پنجاه سال پیش خوانده باشد، چرا ما ذهنمان را طوری آماده نمی‌کنیم، که امام حسینq، سبک بِکری در آن بگذارد؟ اما مداح‌های جوان، ظاهراً خیلی گناهی ندارند. آنها در فضایی قرار می‌گیرند که مستمع از آنها سبک جدید می‌خواهد. نکته‌ی اصلی همان است که گفتم، حجت برای ما تمام است؛ امام حسین آن‌قدر به ماداده که نیاز نداریم به خواندن‌های دیگران، با سبک بعضی سریال‌ها و فیلم‌ها را اقتبال کنیم. محرم امسال 25 سبک کار کردیم، که فقط 3 تا آنها استفاده شد و بقیه مانده است؛ اصلاً نیازی نیست دیگران به ما خوراک بدهند، یادم هست سه هفته به ذهنم فشار می‌آوردم و چیزی نمی‌آمد؛ اما خدا شاهد است در یک روز، بیست سبک کار کردم. خیلی از آنها را امسال دوستان مداح خواندند. یعنی سبک‌هایت را در اختیار دیگران هم قرار می‌دهی؟ بله؛ احساس می‌کنم اگر یک ذره در این زمینه بُخل کنم، حضرت به من نمی‌دهند، من وسیله‌ام برای دیگران، بعضی را قبل از اینکه خودم بخوانم، دادم دیگران خواندند! چرا دیگران سراغ این فضا و ابداع سبک‌های نو نمی‌روند و صرفاً تقلیدی کار می‌کنند؟! از دو حال خارج نیست؛ یا مطلب به گونه‌ای بر ایشان ترسیم شده که اصلاً احساس نیاز نمی‌کنند، وقتی فلان مداح پیشکسوت می‌گوید چه عیبی دارد چیزهای قشنگ را برای اهل‌بیت استفاده کنیم و به مداح جوان می‌گوید تو بخوان، من هم دفاع می‌کنم، دیگر او اصلاً احساس نیاز به سبک ساختن و ابداع نغمه‌های اصیل نمی‌کند؛ ولو توانایی‌اش را داشته باشد، یا اینکه طرف، این کاره نیست، نمی‌تواند سبک بسازد و ذوق این کار را ندارد. خوب،‌ بالاخره راه حل؟! راه این است که اولاً پیشکسوت‌ها و بزرگ‌ترها فرهنگ‌سازی کنند، بپذیرند؛ به دیگران خصوصاً جوان‌ها بگویند که استفاده و اقتباس از چنین سبک‌هایی زشت است و بعد، آنها که چیزی دارند، آنها که می‌توانند بی‌منّت برای دیگران خوراک شعر و سبک تهیه کنند داده‌هایشان را در اختیار دیگران بگذارند؛ بازار تقاضا و عطش جوان‌ها را اشباع کنند. الآن جایی هست که این کار انجام شود؟ مثلاً برای فاطمیه، مداح‌های سراسر کشور بتوانند از آنجا سبک ناب و شعر جدید و قوی‌گیر بیاورند؟ نه؛ مشکل همین است. گرچه من و برخی دوستان آمادگی کامل داریم، هم شعرای خوب هستند و هم سبک‌های قوی و متین در دست ماست. با کمی ساماندهی و بودجه‌ی مختصر، می‌توان چنین مجموعه‌هایی را آماده کرد. فکر می‌کنید کی این اتفاق بیافتد که سازمانی، تولید چنین مجموعه‌هایی را عهده‌دار شود؟ درد دل من این است در جامعه، شعرای خوب و قوی وجود دارند، غزل‌های بسیار خوب می‌گویند، اما 50 درصد کار است؛ چون برخی شعرا هیأتی نیستند، شعر آیینی آنها به درد مجالس نمی‌خورد، اثرشان ادبی هست، اما کاربرد در محافل مذهبی و هیأت‌ها ندارد. اگر شعرا این واقعیت را بپذیرند که اکثر مستمعان ما جوانند و جوان‌ها، دنبال نوآوری و سبک‌های جدید هستند، دنبال شور و هیجان و احساسات درونی، خوب، یک قسمتی در سبک‌ها متبلور است، شاعر که نباید همه‌اش غزل بسراید، گاهی اگر ارتباط با مثل من داشته باشد، سبک زیبا را به او می‌دهیم تا در آن نغمه و سبک شعر بسراید؛ این می‌شود کاربردی؛ بعضی از اشعار در عین اینکه مضمون‌های خوبی دارد، در هیچ قالبی و گوشه‌ای نمی‌توان آن را ارائه کرد. حرف آخر؟! در این فضای کاذبی که ایجاد شده، اول باید فرهنگ‌سازی شود، تا این تقلید کورکورانه که نهادینه شده از بین برود. آنها که ذوق سبک‌سازی دارند، با دستگاه‌ها و نغمه‌ها آشنا هستند می‌توانند سبک‌های ناب را تولید کنند. مجموعه‌ای علمی نیز نظرات علما و مراجع را نسبت به آنها بگیرد و سبک‌ها را در دایره‌ی شرع و فقه، تحلیل کند؛ غیرقابل قبول، رد شود و مانده‌ها تنظیم و با همکاری شعرای آیینی، به صورت مجموعه‌های صوتی، تدوین و در میان ذاکران و مداحان توزیع گردد. این حرکت‌های سازمان یافته می‌تواند، نوید‌بخش ارتقای سطح ذوقی و هنری هیأت باشد، ان‌شاء‌ا...
از شما متشکریم؛ اجرتان با سید‌الشهداء.

منبع:سایت هیئت مجازی شهدای گمنام



محمد غفاری ::: شنبه 86/8/26::: ساعت 1:53 عصر

<      1   2   3      >